امروزه، بحث شکاف بانکی (Breaking Banks) به موضوعی داغ تبدیل شده است. بسیاری از متخصصان مالی و فینتک معتقدند که بانکهای سنتی به دلایل مختلفی کارایی خود را از دست دادهاند و به جای پیشرفت، در حال پسرفت هستند. در ادامه، با بررسی دیدگاههای “برت کینگ” در کتاب “شکاف بانکی”، به بررسی وضعیت فعلی بانکداری و آینده آن میپردازیم.
آینده بانکداری: چالش مقاومت در برابر تغییر
به گفته برجستهترین افراد در صنعت بانکداری جهانی، بانکها در طول یک قرن گذشته و پیش از ظهور اینترنت، تغییر قابل توجهی نکردهاند. با وجود اینکه اینترنت فرصتهای بیشماری را برای تحول در سازوکارهای بانکی ایجاد کرده، بخش بزرگی از بانکها در برابر این تغییر مقاومت میکنند و ناخواسته به سمت شکاف بانکی پیش میروند. تنها راه جلوگیری از این رویداد، همراهی با تحولات ناشی از اینترنت است.
تحول در سیستم وامدهی: نقطه اصلی شکاف بانکی
یکی از خدمات اساسی بانکها و بزرگترین نقطه شکاف بانکی، سیستم وامدهی است. با این حال، حتی حضور اینترنت نیز نتوانست سه اصل اساسی وامها، یعنی سرمایه، مدت زمان بازپرداخت و نرخ بهره را تغییر دهد. بانکهای سنتی قوانین سفت و سختی برای اعطای وام دارند که باعث میشود بسیاری از افراد، علیرغم نیاز و توانایی بازپرداخت، نتوانند وام دریافت کنند.
این معضل، کارآفرینان صنعت مالی را تشویق کرد تا از پتانسیلهای اینترنت برای راهاندازی سیستمهای نوین وامدهی، بدون قوانین دستوپاگیر، بهره ببرند. در آمریکا، به جای درآمد یا پسانداز، رتبه اعتباری سه رقمی افراد تعیینکننده دریافت وام است.
ویژگیهای نسل جدید وامدهندگان
بانکهای سنتی معمولاً تمایلی به همکاری با قشر متوسط و ضعیف جامعه که اکثریت متقاضیان وام را تشکیل میدهند، ندارند و به دنبال مشتریان معدودی با درخواست وامهای کلان و سودهای هنگفت هستند. در مقابل، کارآفرینان فینتک توانستهاند با ارائه وامهای نظیر به نظیر (P2P)، به این بخش از جامعه کمک کنند. آنها با طراحی سیستمهای کارآمد و دور از قوانین غیرضروری، وامهای بسیار ارزانتر را با سرعت بالاتر در اختیار طیف وسیعی از مردم قرار میدهند، هرچند ممکن است نتوانند کارتهای اعتباری صادر کنند.
تحول نظام پرداخت: از مبادله کالا به کالا تا پرداختهای نامرئی
بخش دیگری که در کتاب “شکاف بانکی” به آن پرداخته شده، “تحول نظام پرداخت” است. از گذشتههای دور، مردم نیاز به پرداخت ارزش را با روشهای گوناگونی پاسخ میدادند؛ از مبادله کالا به کالا تا اولین پولهای کاغذی، چک، برات و حواله. با پیشرفت تکنولوژی، نسل اول دستگاههای پرداخت سیار به وجود آمدند که با ارتقاء تدریجی به دستگاههای POS امروزی تبدیل شدند.
اما این پایان ماجرا نیست. امروزه پرداخت با گوشی موبایل، شبکههای اجتماعی، و حتی اسکن صورت یا عنبیه چشم، عادی شده است. هدف نهایی، محو شدن عملیات پرداخت از دید مردم است؛ به طوری که کاربران نیازی به کاغذبازی نداشته باشند، پرداختها به صورت خودکار و بدون معطلی انجام شوند و رسیدها به گوشی یا ایمیل آنها ارسال شوند. شرکتهایی مانند اوبر گامهای نخست را در این زمینه برداشتهاند.
نیاز بانکهای قرن ۲۱ به شعبه: مقاومت در برابر راحتی مشتری
تا همین چند سال پیش، مراجعه حضوری به بانک برای افتتاح حساب یا گرفتن وام، امری عادی بود. مشتریان تصوری از انجام این کارها از خانه یا محل کار خود نداشتند، زیرا جایگزینی برای احراز هویت و کاغذبازیهای اداری پیدا نمیکردند.
اما با حضور اینترنت و کارآفرینان فینتک، این وضعیت دستخوش تغییرات اساسی شد و طعم راحتی را به مردم چشاند. انجام تراکنشهای روزانه با چند دکمه، افتتاح حساب، ارسال درخواست وام و انتقال پول، همگی بدون نیاز به مراجعه حضوری امکانپذیر شد.
واکنش بانکهای سنتی
متعجبکننده است که هنوز هم تعداد زیادی از بانکها، بخش عمده خدمات خود را فقط از طریق مراجعه حضوری و احراز هویت چهره به چهره ارائه میدهند. این در حالی است که رقبای قدرتمندی که همگام با تکنولوژی به دنبال پاسخگویی به نیازهای جدید مشتریان هستند، در حال افزایشاند. برای بقا در قرن بعدی و جلوگیری از شکاف بانکی، بانکهای سنتی چارهای جز پذیرش تکنولوژی و راهاندازی سیستمهای درآمدزایی جدید مبتنی بر ارائه خدمات غیرحضوری و ۱۰۰ درصد آنلاین ندارند.
اینترنت: دوست یا دشمن؟
در بخش دیگری از کتاب “شکاف بانکی”، به تأثیر اینترنت بر زندگی مردم و بانکداران پرداخته شده است. اینترنت، مانند رادیو در گذشته، در ابتدا با استقبال منفی مردم و منتقدان روبرو شد. برخی کشورها سعی در محدودسازی آن داشتند، اما همانطور که نتوانستند جلوی نفوذ رادیو را بگیرند، در نهایت در برابر موج قدرتمند اینترنت نیز کاری از پیش نخواهند برد. چرا که مردم، بر خلاف صاحبان قدرت، بانکداران و دولتها، به دنبال آیندهای آسانتر هستند.
مرگ پول نقد: تهدید ارزهای دیجیتال
همسو با شکاف بانکی، موضوع دیگری که در عصر حاضر مطرح شده، از بین رفتن پول نقد (اسکناس و سکه) است. این موضوع کاملاً جدید نیست، زیرا مدتهاست که مردم از کارتهای بانکی، کارتهای اعتباری و روشهای مختلف پرداخت موبایلی به جای پول نقد استفاده میکنند. اما آنچه نگرانیهای فعلی را ایجاد کرده، ظهور ارزهای دیجیتال است.
آیا ارزهای دیجیتال خطری برای پول نقد و بهانهای برای شکاف بانکی هستند؟
ظهور ارزهای دیجیتال اثری همچون ظهور اینترنت بر جهان داشته است. این ارزها نیز مانند تمام تحولات بزرگ، در ابتدا با استقبال خوبی مواجه نشدند و حتی توسط صاحبان قدرت و برخی مردم مورد انتقاد و بدبینی قرار گرفتند. اما پس از جنجالهای فراوان، کشورها و دولتهای مختلف، قدرت این ارزها را پذیرفتند و حتی در برخی جوامع مانند آمریکا، استفاده گستردهتری از آنها آغاز شده است. امروزه در آمریکا، پرسیدن “آیا بیت کوین قبول میکنید؟” به امری عادی تبدیل شده است.
برتری ارزهای دیجیتال نسبت به پول نقد
- عدم نیاز به حساب بانکی سنتی: برای استفاده از ارزهای دیجیتال، خرید، فروش و پرداخت با آنها نیازی به داشتن حساب در بانکهای سنتی نیست.
- حریم خصوصی: برای استفاده از این ارزها نیازی به احراز هویت ندارید.
- امنیت بالا: بستر زیربنایی رمزارزها، یعنی بلاکچین، بسیار قدرتمند و از نظر امنیتی قوی است.
- سرعت بالا: سرعت انجام تراکنشها در بستر ارزهای دیجیتال بسیار بالاست؛ میتوانید در عرض چند ثانیه ارز دیجیتال را از یک سوی جهان به سوی دیگر آن انتقال دهید.
- کارمزد پایین: کارمزد تراکنشهای انجام شده در ارزهای دیجیتال بسیار کم است و با کارمزدهای دریافتی بانکها قابل مقایسه نیست.
این موارد به تنهایی میتوانند زنگ خطر را برای پولهای دولتی به صدا درآورند.
چرا پول نقد در خطر است؟
- هزینه بیشتر از ارزش: استفاده از وجه نقد، هزینههای پنهانی دارد که به طور مستقیم از جیب مردم خارج میشود، بدون اینکه کنترلی روی آن داشته باشند.
- تکنولوژی کند: بانکداران و دولتها در زمینه تکنولوژی استفاده از پول نقد، خنثی عمل میکنند که باعث بروز مشکلات مختلف در گردش آسان پول نقد شده است.
- ناتوانی در رقابت با پولهای جدید: پول نقد از سازوکاری تعریف شده پیروی میکند و نمیتواند در مقابل پولهای تازه وارد که به شکلی ساختارشکنانه قدم برمیدارند، حرفی برای گفتن داشته باشد.
بیت کوین یا اسکناس: کدام واقعیترند؟
یکی از بحثهای جالب در کتاب “شکاف بانکی”، مسئله واقعی بودن پولهای رایج است. بانکهای مرکزی هر کشور، اسکناسهایی را در چاپخانه خود منتشر میکنند و بر اساس اینکه توسط چاپخانه بانک مرکزی چاپ شدهاند، به آن اعتبار میدهند. اما در واقعیت، این تنها نوعی بازی با ارزش پول است که در گذشته از طریق طلا، نقره، مس یا حتی جو و گندم انجام میشد، اما حالا از طریق یک ورق کاغذ انجام میشود.
این سؤال مطرح میشود که چرا با وجود غیرواقعی بودن پولهای دولتی و عدم ثبات اعتبار آنها، اینقدر در برابر ارزهای دیجیتال که دستکم برای نشان دادن اعتبارشان برنامه داشتند، جبههگیری منفی وجود دارد؟ پاسخ در چند جمله ساده نهفته است:
- ارزهای دیجیتال از چاپخانه بانکهای مرکزی بیرون نیامدهاند.
- دولتها برای بازی با اعتبار آنها و ایجاد تورم به دلخواه خود قدرتی ندارند.
- مردم میتوانند بدون اینکه زیر نظر گرفته شوند یا برای درآمدشان مالیاتی بپردازند، از این ارزها استفاده کنند.
میتوان گفت تبعات رواج ارزهای دیجیتال برای دولتها بسیار عمیقتر از این حرفهاست. این درست مانند آن است که دولتهای جهان، بزرگترین اسباببازی خود برای کنترل مردمشان را از دست بدهند.
شکاف بانکی چه زمانی انجام میشود؟
راهی برای ترمیم بانکداری فعلی وجود ندارد. شکاف بانکی مدتهاست که رخ داده است. کاری که اهالی قدرت و بانکداران میتوانند انجام دهند، راهاندازی تلاشی هوشمندانه برای پایهریزی سیستم جدید بانکداری و رشد بر اساس پایههایی نو است. سیستم فعلی، فرصت همسو شدن با تکنولوژی و نیازهای مردم را از دست داده است، هنوز هم به قوانین قدیمی چنگ میزند و هزینههایش سرسامآور هستند.
آن بخش از بانکداری نیز که به شکلی افتان و خیزان برای همسو شدن با تکنولوژی تلاش میکند، به علت دیر حرکت کردن، نمیتواند به آن برسد و همانند شرکتهای فعال در حوزه فینتک، آزادانه و بیمحابا دست به تغییر قوانین قدیمی بزند. شکاف بانکها یک اخطار نیست؛ یک آگاهی از ماجرایی است که اکنون رخ داده و ما باید از آن باخبر باشیم.
نظر شما چیست؟
نگاه شما به سیستم بانکداری ایران چگونه است؟ آیا تلاشهای انجام شده برای ورود به حوزه فناوری را کافی میدانید و فکر میکنید بانکهای ایرانی آماده مواجهه با این شکاف هستند؟